جدیدا به این نتیجه رسیدم که عامل اصلی مجرد موندن من همین میلاده. آره میلاد داداشم! چرا؟ خب وقتی برف میاد از سرکار خسته میاد خونه و میبینه دارم با حسرت به برفا نگاه میکنم میگه میخوای بریم برف بازی و منو کشون کشون میبره و برف ها رو می پاشه رو سرم؛ یا وقتی که میبینه حال ندارم میره تو نت میگرده چند تا شعر و غزل پیدا میکنه و برام میخونه و هرکاری میکنه تا حال منو عوض کنه و آخرشم کلی منو میخندونه؛ یا مثلا بخاطر من میشینه سریال های کره ای رو که اکثر پسرا از موضوع دخترانه ی اونا بدشون میاد تماشا میکنه، چطور میتونم همچین پسری پیدا کنم که واسم این کارا رو بکنه؟؟ اصلا مگه همچین پسری پیدا میشه؟! چرا یه برادر باید اینجوری خواهرش رو بدبخت کنه؟! اگه میلاد این کارا رو نمی کرد خب منم توقعم نمی رفت بالا (این عوض تشکرمه.نمک نشناس!) و الان احتمالا به جای اینکه بیام اینجا چرت و پرت بنویسم، مشق های دخترمو می نوشتم :)) جاتون خالی برف بازی امشب خیلی خوش گذشت. :)

+ تو دانشگاه یه دوستی داشتم وقتی هوا خیلی سرد میشد میگفت "شاختا" شده، میگفتیم بابا کلمه رو چرا خراب میکنه، درستش "شخته" س! میگفت وقتی میگم شاختا یعنی خیلی خیلی سرد! این روزهای تبریز صبح ها هوا "شخته"(=هوای سرد) میشه اما شب ها میشه "شاختا" :)

+ روزی که این وبلاگ رو ساختم، توی قسمت "درباره من" نوشته بودم بعدا میگم :) خیلیا پرسیدن که بالاخره بعدا میگی، کی میگی؟! خواستم اعلام کنم که چند وقتی میشه که گفتم :)

+ همین! (نبودم فقط خواستم با نوشتن یه پست باشم!)

از زیبایی های برف امروز صبح:

ردپای گوگولیه گربه ی گرسنه:)

مرد میخوام بشینه روی این!

درختای تزیین شده واسه کریسمس(سال بعد)! کسی نمیخواد؟! :)

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

John پیچک خیال تغـذیه و ایـمنی در بیـماران Kayla دانلود فایل تحقیق مقاله نرم افزار کتاب برنامه خرید اینترنتی دیوارپوش یه روز کارمون می‌گیره قصه پکیج های نامحدود