هرکی فهمیده که من دوباره واسه کنکور کارشناسی شرکت میکنم بدون استثناء پرسیده چرا رشته ی خودت زبان رو ادامه نمیدی؟! تو دلم میگم فقط منتظر اجازه ی تو بودم. بعد با یه لبخند زوری بهش میگم چون به رشته م علاقه ندارم! تعجب میکنه. جای تعجب نداره! من فقط علاقه دارم زبان های مختلف رو یاد بگیرم (تعریف نباشه تا حدی هم استعدادشو دارم "اگر بگذارند") در حد اینکه حرف های روزمره شونو بفهمم، نه اینکه برم دانشگاه متون تاریخی وحشتناکی رو بخونم که خوده اونایی که به اون زبان صحبت میکنن اصلا نمیفهمن اون متون چی هستن! مثلا همین که توی یه قسمت از یه سریال کره ای کمه کم بیست درصد از حرفاشونو بدون اینکه به زیر نویس نگاه کنم میفهمم، لذتی داره که خود فیلم چندان لذتی نداره! اینکه توی دانشگاه زبان خوندم با اینکه قبلش دوره ی تافل رو گذرونده بودم فقط یه اشتباه توی انتخاب رشته بود و هیچ علاقه یا قصدی توش نبود!
از سال ۹۲ که فارغ التحصیل شدم (اگه از دو سال ۸۷ و ۸۹ که دانشجوی شیمی بودم و همزمان کنکور هم میدادم فاکتور بگیریم) هر سال کنکور شرکت میکنم و باز هم همون اشتباهه انتخاب رشته و باز هم مردود میشم! اصلا اعتقادی به این مشاوره ها ندارم. نمیتونم بابت چیزی که بهش اعتقاد ندارم حتی یه قرون هم بدم! اخلاق بدیه میدونم!
امسال نمیخواستم کنکور شرکت کنم. منی که عمرا دست از درس خوندن بردارم امسال رو میخواستم بیخیال شم. تا آخرین روز ثبت نام هم مقاومت کردم که ثبت نام نکنم که اگه بعدا پشیمون شدم دیگه راهی نداشته باشم اما مامان نذاشت! گفت امسال هم شرکت کن. شرکت کردم اما گفتم نمی خونم. فقط میخوام سطحشو بررسی کنم برا سال بعد. اما چه کنم که وجدان شاگرد ممتازیم توی تمام دوران قبل از دانشگاه اجازه نداد که صفر کیلومتر برم سر جلسه و از دیروز یکم خرداد شروع کردم به مرور کردن خلاصه هایی که این همه سال از درس های تکراریه دوران دبیرستان تهیه کرده بودم! در همین حد!
البته رشته ای که من بهش علاقه دارم ابدا نیاز نداره خیلی براش زحمت بکشم. حتی پیام نور بدون کنکور هم واسه اون رشته دانشجو قبول میکنه. من توی تمام این سالها با تمام رتبه هام میتونستم اون رشته رو روزانه بخونم، اما چون قبلا زبان رو روزانه خونده بودم می گفتن باید شهریه بدم و یکم واسم زور داشت که زحمتشو من بکشم پولش بره تو جیب یکی دیگه آخرشم مدرک شبانه بهمون بدن! البته اگه از خونواده ی مرفهی بودم با اون رتبه هام میرفتم دانشگاه آزاد پزشکی میخوندم و ککم هم نمیگزید! اما چه کنم که واسه این چندرغازی هم که دارم خودم زحمت کشیدم و واقعا دلم نمیخواد ناعادلانه خرجش کنم! با این حال امیدمو هم از دست نمیدم که یه شوهر پولدار نصیبم بشه و منو بفرسته برم پیام نور این رشته رو بخونم. کدوم رشته؟! زیست شناسی! چیزی که به عشق اون تجربی رو خوندم وگرنه با هوش و استعدادی که من داشتم مشاور التماسم میکرد برو ریاضی بخون. منم گفتم نه فقط تجربی! (زیادی از خودم تعریف کردم نه؟!) :)
خلاصه که بخاطر بالوالدین احسانا (اطاعت از فرمایشات نن جون) هم که شده مجبورم تا کنکور درس بخونم که البته مثل سابق اون لذتشو داره ها فقط حسشو باید به زور بیارم که این یکم سخته! کنکوری ها شما مثل من نباشینا. شما خوب درساتونو بخونین. آفرین :)
درباره این سایت