به جان خودم همیشه فک میکردم اینچور چیزا تو فیلما اتفاق میوفته که دختره توی ویترین یه وسیله ای بدجور چشمشو گرفته و بنابه دلایلی اونو نمیخره و از خیرش میگذره، بعد کاملا تصادفی (!) اون پسری که عاشق دختره بوده اونو میبینه و دختره که بیخیال میشه پسره میره همون وسیله رو برا دختره میخره و سورپرایز و اینا. تا اینکه خودم تو مغازه ای چشمم اینو گرفت:

معمولا حس خساستم (همون خسیسی شدید) بهم اجازه نمیده به اینجور چیزا پول بدم! داشتم به بغل دستیم می گفتم که این پشمالوعه چه نازه. اگه مال من بود یا از کیفم آویزونش میکردم یا از گوشی! اما خب حسش نیس بخرمش! چند دقیقه بعد دیدم یه آشنایی که گویا حرف منو شنیده بود آورد اونو داد به من گفت مال شما. شما از این خوشت اومده :/ فک میکنم اون لحظه قیافه ی من خیلی خنده دار بود :)

قبلا هم یبار این اتفاق برام افتاده بود؛ با زهرا (دوست و همکار سابقم توی آموزشگاه) رفته بودیم بگردیم، یه دستبندی رو دیدم و گفتم زهرا اینقده از این مدل دستبندا خوشم میاد. همون سال واسه ولنتاین همونو برام خرید. چقد کیف داد خدا میدونه. خدا نصیبتون کنه ببینین گرفتن همچین کادوهایی چقد لذت بخشه :)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاییزان سرکی به ویرونه های دلم گیتی رایانه Mhysa Forever پزشکی رزمی کده پرشین هالیدی- دانلود آهنگ و فیلم و سریال abccom دوربین های دیجیتال منابع کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی